دفتر خاطرات بارتلبی شاد

ساخت وبلاگ
این روزا خیلی خسته ام. با یه شیب ملایم به سمت مرگ قدم بر میدارم انگار. شبا روح از تنم جدا میشه، چند بار بهش سر میزنه و بیدارم میکنه این تنش حاصل از جاذبه ی روح و تن، بعد دوباره از حال میرم. حس میکنم کم آوردم. نمیدونم از کجا آب میخوره. خوب غذا میخورم. کمتر ول میچرخم. قرص ویتامین هم میزنم بر بدن. فک میکنم روحی ه. من یه بچه ی معلول و ناقص دارم که کسی پذیرای تن علیل ش نیست و مونده روو دستم. هفته ای دو روز استراحت دارم که یک روز ش مال اونه اجباراً. دو تا دوست دارم که اگر کنار شون نباشم منو سرزنش میکنند. دو تا مجموعه دوست دارم که هر دو توو همون یک روز ملاقات بچه م قرار میذارند و من نمیرسم برم و از من دلخور اند. من عملاً جمعه ها رو مجبورم کنار خانواده حبس باشم یا با صرف انرژی زییییییاد ازشون بکنم و بیام. دروغ انرژی بر ترین گناه دنیای آدمها ست. قتل خیلی راحت تر ه به نظرم. این دور دیوانه وار هر هفته و هر ماه داره تکرار میشه و من دارم عین فرفره دور خودم میچرخم و رنج میکشم. من اگر مادر یه بچه ی معلول بودم دلم میخواست بذارم ش آسایشگاه و فرار کنم. توان نگهداری و مادری کردن برای یه بچه ی سالم رو هم دفتر خاطرات بارتلبی شاد...ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر خاطرات بارتلبی شاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9yeweblog67d بازدید : 203 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 3:47

من یه جا، یه روزی، متوجه شدم اگر محرم اسرار آدمها باشم، اونم با این همه تنهایی عمیق که دارند، خیلی احساس نزدیکی و صمیمیت میکنند با آدم. یه چیزی در من پر میشه با این احساس. پس شروع کردم محرم راز بودن. اما برای خودم هم دنبال محرم راز میگشتم. کلا چیز پیچیده ای نیود؛ یکی که بشنودت ولی دعوات نکنه. اما همین موجود ساده، کمیاب تر از کیمیا ست. هی گشتم و پیدا نکردم. بعد آدمها رو متهم میدیدم به عدم صمیمیت، عدم درک اهمیت صمیمیت، عدم خود درک و ... . این روزا دارم متوجه میشم چیزی که من بهش میگم صمیمیت، جز درون من وجود خارجی ای نداره. هیچ کس هم اون بیرون نیست که من و دوست داش دفتر خاطرات بارتلبی شاد...ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر خاطرات بارتلبی شاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9yeweblog67d بازدید : 225 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 10:24

توو عکاسی می‌گن هیچ‌وقت هیچ‌کدوم از عکسایی که گرفتید رو پاک نکنید یا دور نریزید. راست هم می‌گن؛ جدا از چیزهایی که آدم از عکس‌ها ی ابتدایی و قبلی اش یاد میگیره و سیری که از پیش‌رفت یا پس‌رفت در اختیار می‌گذاره، وقتایی هست که تغییر ِ نگاه ِ آدم، یه عکس ِ پاک‌کردنی و بی‌ارزش رو تبدیل به یه شاهکار می‌کنه! حالا من می‌خوام بگم هر محصولی رو میشه با این نگاه دپو کرد. حالا اگر این مخالف ِ اصل ِ فانگ‌شوئی ه، لااقل میشه درباره ی نوشته‌ها هم علاوه بر عکس‌ها اِعمال اش کرد. این چیزایی که هرچی بیشتر انجام ش میدی، ماهرتر میشی و دست ات پرتر و قوی‌تر میشه رو باید دفتر خاطرات بارتلبی شاد...ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر خاطرات بارتلبی شاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9yeweblog67d بازدید : 195 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 2:15

همه چیز از یه نارضایتی شروع میشه. از یه ناکامی. مثلاً یکی که خیلی دوست ش داری بی معرفت از کار در میاد؛ پدری، دوستی. بعد لکه ی سیاه ناکامی روی دامن سفید دنیای پر از شادکامی ت می افته و این ابتدای ماجرا است. این لکه به همین جا ختم نمیشه. هی بزرگ میشه؛ دیگه غذاها مزه ی خوبی نمیدن؛ سفرها شیرین نیستند؛ لباس ها زیبا نیستند؛ مردم نفرت انگیز اند و دیگه از هم صحبتی شون مثل سابق لذت نمیبری؛ حتا بچه ها هم دیگه شیرین نیستند؛ گس شدند، گس. دیگه هیچ دوستی، حتا اگر بامعرفت باشه، طعم معرفت نمیده؛ اصلاً «دوستی» رفته زیر سوال. معناش رو از دست داده. تلخ شده. و هر چی زور میزنی، دفتر خاطرات بارتلبی شاد...ادامه مطلب
ما را در سایت دفتر خاطرات بارتلبی شاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9yeweblog67d بازدید : 203 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 2:14